از متوليان حوزهی هنری استان و ساير ادارات ذيربط کردستان در خواست مينمايم که تمهيدات لازم برای ساخت و راهاندازی " خانه موسيقي کردستان " را فراهم نمايند. اين اقدام با برپائي يک پرديس سينمائي، جهت برگزاری جشنوارهها و سمينارها و کنسرتها و ديگر برنامههای اجتماعي ميسّر خواهد شد. زمين لازم در بهترين جای ممکن در قلب صلواتآباد در جنب " ام پي تي فواد " از طرف اينجانب اهداء ميگردد. در ضمن دفتر انجمن موسيقي کردستان در صلواتآباد مستقر خواهد گرديد. 18 / مرداد / 1395 سيدمحمدفواد ابراهيمي
هنر چيست؟ هنرمند کيست؟
تعريف هنر: هنر عبارت است از جلوهگر ساختن کيفيتي از جهان يعني طبيعت و انسان با خلق ساختماني محسوس بهمنظور ايجاد واکنشي مطلوب. تعريف ديگر: تجلّي امر عالم نامحسوس در محسوس را هنر گويند.
خلق ساختمان محسوس همان کار هنری است. شکسپير هنر را دعوتي بهسوی سعادت ميدانست.
ارکان اصلي و کاملاً مشخص در تعريف هنر عبارتند از : 1) جلوهگر ساختن هر کيفيتي 2) خلق ساختمان محسوس
3) ايجاد واکنش مطلوب و سه پايهی اصلي هنر عبارتند از: 1) فرم 2) محتوا 3) هدف
ساختمان محسوس همان فرم هنر و کيفيت، محتوای هنر و واکنش مطلوب، هدف هنر است. وقتي پديده يا موجودی ذهني را به ديگران انتقال ميدهيم، هر روش و عملي که بهکار گرفته شود از درجهی هنری برخوردار است. يعني پديدهای محسوس را که بيانگر آن ذهنيت باشد به نمايش ميگذاريم. مثلاً تدريس نوعي هنر است و تدريس رياضيات هنری برتر، يعني تدريس رياضيات يک هنر علمي است.
اگر از رنگ استفاد شود هنر نقاشي و اگر با حجم کار به انجام برسد، هنر مجسمه سازی و اگر تواٌم با حرکت باشد هنر رقص که اينها با حس بينائي درک ميشوند و اگر با صوت و صدا باشد هنر موسيقي و آواز که با حس شنوائي قابل درک است. اذهان از طريق حواس باهم ارتباط مييابند.
زيبائي اصلاً به هنر ربط ندارد. هنرهائي هستند که زيبا نيستند و هر کار زيبائي، کاری هنرمندانه نيست. هنر بايد آزاد باشد. زيرا قالبهای ايدئولوژيکي زندان هنر است. چونکه فرم برای هنر معني خود را از دست ميدهد. ساختمان هنری دو بخش مهم دارد: 1) بخش تخيّل 2) بخش نشان دادن آن تخيّل که همان تکنيک کار هنری است، شبيه صنايع شعری. هنر به اخلاق مرتبط است. لذا معتادان و هوسبازان چون اخلاق و شخصيت ندارند نميتوانند هنرمند شوند. اخلاق هيچ قانونمندی جهاني ندارد و ارزيابي نميشود يعني خوب و بد و مثبت و منفي ندارد. هر جامعهای اخلاق خاص خود را دارد که ممکن است برای جامعهای ديگر قابل قبول نباشد. اخلاق مرتب در حال تغيير بوده و دارای جاذبه و دافعه است و هيچگاه ثابت نميماند. يعني اخلاق موجودی زنده و همواره در حال تغيير و پويائي است. اخلاق مقولهای منطقهای است نه جهاني. هنر محصول فردی وليکن علم محصول جمعي است و هر دو محصول انسانياند. انسان بيعلم و انسان بيهنر زير سئوالند. علم به کميتها و هنر به کيفيتها ميپردازد.
تعريف هنرمند: هنرمند کسي است که در سه بُعد فرم خاص هنر يعني 1) تخيّل 2) تکنولوژی کار 3) سبک، کار تمريني بکند تا به شناخت برسد و اثر خلق کند. هنرمند بايد اخلاق داشته باشد که پديدهای انساني است. هنرمند بايد دارای فکر مستقل و مُريد کسي نباشد و الا نميتواند اثر هنری خلق کند. البته هنرمند بايد از تخيّل هنرمندان قديمي و پيشکسوت مطلع باشد. ولي هيچگونه قضاوتي در بارهی آنها نکند و ...
به مناسبت يادوارهی سيدعلياصغر صلواتآبادی کردستاني شهريور 1395 سيدمحمدفواد ابراهيمي
افزودن نظر :