کتاب آسانسور شش هزار ساله در کردستان ايران
سید محمد فواد ابراهیمی, 09 آبان 1397
دانود فایل PDF تاريخچهی ام پي تي فواد
كيست آن پنهان مرا در جان و تن؟ |
كز زبان من همي گويد سخن! |
آنكه گويد از لب من راز، كيست؟ |
بشنويد اين صاحب آواز كيست؟ |
پس از جست و خيز بسيار در پيچ و خمهای مسير ناهموار و سرد و گرم چشيدنهای سرشار در زندگي بالاجبار و روياروئي با ميليونها صحنههای ضد و نقيض در دنيای انسانها، بالاخره دست به انتخاب نهائي زدم و تکليف خود را با اين دنيای گذرا روشن نموده و امری را به حيطهی ظهور رسانيدم که محصول نهائي سعي و تلاش بيدريع اينجانب در کسب معرفت و شناخت هستي و کائنات در نيمهی عمر خود يعني در سن شصت سالگي من بود.
تاٌسيس مرکز پژوهش و تحقيقات علمي فواد در صلواتآباد سنندج، نتيجهی عمری فعاليت علمي و آموزشي و پژوهشي در عرصهی افکار و انديشه، بهعنوان نماد و شاخص بارز جايگاه و رسالت معلمي، مظهر تبلور آخرين کنجکاويها، ارزيابيها، تجزيه و تحليلها و قضاوتها بوده که شرائط و تمهيدات و تدارکات بر پائي آن از دير باز فراهم شده بود.
تحصيل علم و معرفت در جواني و بعد از آن ترويج اطلاعات علمي و يافتهها و توسعهی شناخت در زمان طولاني دوران پختگي ميبايست کماکان ادامه يابد. اما بهنحوی ديگر و با استراتژی استاندارد محصول تجربهی قرون و اعصار جامعهی بشری تا منافع جمعي بيشتری برای اجتماع انساني در بر داشته باشد.
آری بايستي بهترين و گزيدهترين عبارات و جملات را در توصيف اين حرکت معلمي خود بهکار گيرم تا بلکه بتوانم هست و پندار دروني خود را به مخاطب برسانم و بگويم که فواد همهی دارائي و مال خود را وقف جامعهی زادگاهش نمود تا ضمن بهرهگيری از دستاوردهای معنوی، زمينه برای توسعه و تعالي بيشتر فراهم گردد.
انسان بر اثر جايگاهي كه در عالم هستي دارد، حق انتخاب داشته و نوع انتخاب نشانگر شخصيت و ضمير باطن اوست. هر انساني انتخاب خاص خود را دارد و اين است انتخاب فواد که با اهداء زمين مايملک و تمام کتابها و بايگاني اسناد علمي و همهی اشياء قديم و جديد و لوازم جمعآوری شده برای زندگي کردن و ... به اهالي زادگاهش، پايگاهي بنام " ام پي تي فواد " برای طرفداران عروج انساني در صلواتآباد سنندج برقرار نمايد.
جا دارد با تمام وجود بگويم: انسان چيزی جز حاصل انتخابهايش نيست.
جامعه را مردان با همّت ميسازند. اعتبار هر جامعهای به اعتبار مرداني است که در آن زيستهاند. در حرکت کاروان انديشهی بشری، اين طارق است که سکوت شب را ميشکند و از اين شکستن، سالک بهخود ميآيد و سر در راه ميسپارد. بهاين ترتيب کاروان خفته کمکم بيدار ميشود و با طنين سنگين زنگ شتران، با هياهو و همهمهی فراوان، حرکت بطئي ولي مطمئن خود را در پيش ميگيرد. هرگاه که اين کاروان بر سر چشمهای برای تجديد قوا فرود ميآيد، نقل مجلس، داستانهائي از طارق است که شبانه در دل تاريکي کمر همّت بربست و رهسپار راهي ناشناخته شد. هر کس با افزودن داستانهائي بر آنچه که شنيده است، از اين شبگرد، شخصيّتي خيالي و افسانهای ميسازد و بهاين ترتيب القا ميکند که اگر او کاری کرد کارستان، تافتهای جدابافته بود و در نتيجه مرهمي برای زخمهائي که وجدانش بر روحش وارد ميکند.
اين کاروان خيلي زود ممکن است، مشغول افسانهبافي و داستانسرائي شود و هالهای از ابهام، واقعيتها و بهويژه هدف را چون علفهای هرز بپوشاند و هر آنچه که رشته شده است، پنبه شود و گرمای آفتاب و روشني روز بهدست شب تيره و سرد سپرده گردد و خود به خوابي، شايد عميقتر از گذشته فرو رود و دوباره اين دور تسلسل، طارقي ديگر و داستانهائي ديگر.
در خوابـگه جهـان من شيـدائي |
چشــمي بـگـشودم از پـي بينـائي |
ديدم که در آن نبـود بيدار کسي |
مـن نيز بـه خـواب رفتم از تنهائي |
هرگاه مردی چون سروی آزاد برپا ميخيزد. بنا به طبيعت بشر، بدخواهان و حسودان و بيهنران چون پيچک در آن ميپيچند و گمان ميکنند که قد و بالائي افراشتهاند و از اين راه خودنمائي کرده و بازار گرمي طلب ميکنند.
در شهر خفته هيچ مساٌلهای نيست. هيچ مشکلي وجود ندارد. همين که قالبشکني نوآور، حرفي برای زدن و کاری برای انجام دادن پيدا ميکند، آنوقت چون شبنمي که به خوابگه مورچگان افتاده باشد، هياهو برميخيزد که اين جای کار اشکال دارد و آنجای کار خلاف است. ولي در اصل اعتراض آنها به اين است که چرا خواب شيرين ما را آشفته کردی؟!
در مورد تناقضات موجود در ارتباطات اجتماع انسانها سخن فراوان است و اين خلاصه درد دل مقدمهای بود برای بينهايت حرفهای ناگفتهام. سعي بر آن دارم تا بهصورت نوشتاری در کتابهايم که چون رودخانهای در جرياناند، حضور موٌثر و دائمي خود را بهعنوان يک معلم اثبات نمايم.
اميدوارم مرکز پژوهش و تحقيقات علمي فواد ( ام پي تي فواد ) بهعنوان يک باقياتالصالحات منشاء خير و برکت در تمامي زمينههای مادی و معنوی برای جامعهی کردستان و بهويژه اهالي صلواتآباد سنندج گردد.
مُهـره تـوان يافـت، مـار اگر بگذارد |
غنچه توان چيد، خار اگر بگذارد |
باهمه حسرت، خوشمبهگوشه چشمي |
چـشم بـد روزگـار، اگـر بگذارد! |
ايجاد موقعيت استثنائي برای سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي وگردشگری توسط سيدمحمدفواد ابراهيمي
تاریخ : 19/ 3/ 1394
شماره : 6
پيوست : 4 نسخه طرح پيشنهادی مرکز پژوهش و تحقيقات علمي فواد
مديران آگاه و خردمند سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي وگردشگری كردستان
با سلام و احترام
طرح پيشنهادی تاٌسيس و راهاندازی مرکز پژوهش و تحقيقات علمي فواد در قلب روستای صلواتآباد دروازهی ورود گردشگران به شهر سنندج از سراسر ايران، به پيوست تقديم ميگردد. توصيه مينمايم اين فرصت طلائي و بينظير را دريابيد و با عملي کردن نيّت خيرخواهانهی اينجانب برای نفعرساني به جامعه و ايجاد زمينهی درآمد کلان برای سازمان ميراث فرهنگي، به توسعهی بيشتر گردشگری استان کردستان و جذب توريست نيز اقدام فرمائيد. با بررسي و دنبالکردن موضوع و مطرح کردن با دستگاههای ذيربط هم در استان کردستان و هم در تهران پايخت ايران و کارشناسي اصولي اين پروژه که برای قسمت گردشگری سازمان ميراث فرهنگي استان کردستان، سرشار از درآمد خواهد بود، بهطور رسمي موافقت اصولي را دريافت و با تمهيدات و اقدامات اوليه، اميد است که با برنامهريزی لازم کار عملياتی را شروع کنيد. همچنانکه در جزوهی پيوست اشاره شده است، گذشته از اهداء زمين در بهترين موقعيت، کتابخانهی عظيم شخصي اينجانب شامل کتابهای قديمي و خطي و انبوه اسناد علمي بايگاني شده بخشي از اهدائيها به مرکز پژوهش فوقالذکر ميباشد که قيمت آنها به ميلياردها تومان ميرسد. تمامي اشياء موزهی شخصي فواد نيز اهداء ميگردد و آن شروعي برای جمع آوری گنجينهها و ابزار و وسائل قديمي ديگر مردمان منطقه خواهد بود که به موزهی فواد اهداء ميکنند. وجود نعلين يادگار پيامبر اسلام (ص) در جوار مرکز پژوهش به تنهائي صلواتآباد را قطب گردشگری خواهد نمود. قبر هنرمند نامي مرحوم سيدعلياصغر کردستاني در جنب مرکز پژوهش و تحقيقات علمي فواد نيز پتانسيل ديگری برای جذب توريست ميباشد. اميدوارم در اين راه ارزشمند که خير و برکت معنوی و مادی بهدنبال دارد، موفق و پيروز باشيد. با احترام سيدمحمدفواد ابراهيمي
اين نامهی شمارهی 6 مورخ 19/3/1394 با شمارهی 2477/136/941 در تاريخ 19/3/1394 وارد سيستم کامپيوتری دبيرخانهی سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگری استان کردستان گرديد. ضمن صحبت با آقای وطن دوست معاون گردشگری سازمان و مطرح کردن موضوع، ايشان بحث روی محتوی و درخواست نامه را به بعد موکول نمود و بيان داشت که در آيندهای نزديک به شما تلفن خواهيم زد تا جلسهی همآهنگي تشکيل شود و ... اما بيش از يک ماه انتظار کشيدم و خبری نشد! مصاحبهی تلويزيوني اينجانب برای معرفي اوّلين موزهی شخصي در استان کردستان ايران يعني موزهی شخصي فواد، در تاريخ 3/4/1394 بهطور زنده پخش گرديد که در آن به موضوع ايجاد مرکز پژوهش و تحقيقات علمي فواد اشاره نمودم. لذا به بهانهی مطلع کردن مديران ميراث فرهنگي کردستان، CD حاوی فيلم مصاحبه را همراه نامهای به ميراث کردستان مرکز سنندج بُردم. و ...